حمایتگری اجتماعی چیست؟
حمایتگری هم علم است و هم هنر. از بعد علمی، هرچند هیچ فرمول جامعی برای حمایتگری اجتماعی موثر وجود ندارد، تجربه نشان داده است اثربخشی و کارآمدی حمایتگری اجتماعی در گرو برنامهریزی نظاممند آن است. در تدوین و اجرای کمپین حمایتگری اجتماعی باید مراحل و گامهای مشخصی را دنبال کرد. هر یک از این گامها به دانش و مهارت خاصی نیاز دارد.
حمایتگری اجتماعی هنر هم تلقی میشود. حمایتگران موفق افرادی مجرب و هنرمند در زمینه مذاکره و جلب اعتماد بوده و همواره به دنبال فرصتی هستند تا پیروزیهای استراتژیک در عرصه سیاستگذاری کسب کنند. این افراد خلاقیت، منش حرفهای و حتی شوخطبعی را در انجام وظایف خود به کار میگیرند تا توجه عموم مردم و رسانهها را به اهداف خود جلب کنند. هنر حمایتگری اجتماعی چیزی است که از دل خود اعضا و شبکههای حمایتگری بیرون میآید. هدف از مطلب حاضر این است که علم و هنر تدوین و اجرای کمپین حمایتگری به شرکتکنندگان آموزش داده شود.
حمایتگری اجتماعی چرا و در چه زمان؟
حمایتگری اجتماعی ابزاری است قدرتمند برای انتقال پیام به مخاطبان هدف به منظور اثرگذاری بر فرآیندهای تصمیمگیری و رشد گفتمان چندوجهی در عرصه سیاستگذاری. حمایتگری اجتماعی میتواند راه مفیدی برای ایجاد و اعمال تغییرات در هر یک از شرایط زیر تلقی شود :
- هیچ خطمشی، قانون یا مقرراتی در عرصه مورد نظر وجود ندارد
- خطمشیها، قوانین و مقررات فعلی ناکارآمد بوده و اثر منفی دارند
- خطمشیها، قوانین و مقررات توانمندسازی موجود بوده، اما اجرا نمیشوند
به بیان دیگر، حمایتگری اجتماعی زمانی کاربرد داشته و به عنوان ابزاری موثر به کار گرفته میشود که جلب حمایت برای یک هدف، جلب همکاری جمعی به شکل معمول به نتیجه نرسیده و کارایی لازم را ندارد. مهمترین مزایای توسل به حمایتگری اجتماعی و جلب همکاریهای جمعی عبارتند از:
- اعمال تغییرات گسترده و پایدار
- اثرگذاری بیشتر و عمیقتر در مقایسه با سایر روشها
- تصمیمگیری و انتخاب راهحل بر پایه اطلاعات و دادهها
- حمایت از گروهها و جوامع در برابر تغییرات منفی در عرصه سیاستگذاری
- جلب مشارکت شهروندان در تمام سطوح سیاستگذاری
- ایجاد و تقویت همکاری میان سازمانهای مردمنهاد و سایر گروههای مدنی
- تقویت مشروعیت و اعتبار گروههای مدنی از طریق تعامل با تصمیمگیرندگان
بهترین زمان برای برنامهریزی برای کمپین حمایتگری اجتماعی زمانی است که:
- تجربه پیشین یا بررسیهای اولیه شما نشان میدهد راههای دیگر برای رسیدن به اهداف مورد نظر پاسخ نمیدهند
- مطمئن باشید از ظرفیت و توانایی لازم برای راهاندازی کمپین حمایتگری برخوردار هستید
از انرژی و انگیزه کافی برای یک تلاش طولانیمدت برای خواستههای خود برخوردار هستید
ابزارهاي حمايتگري
حمایت گری را می توان اقدام به «حمایت» به نفع یک گروه خاص یا شخص برای تحقق یا عدم تحقق( یک موضوع ) تعریف کرد. حمایت سیاستی از «تشکل» ها می تواند با وضع قوانین جدید، تغییر یا لغو قوانین موجود یا قدیمی مربوط به کسب و کار به عمل در آید. یک «تشکل» می تواند در کلیه مراحل فرآیند قانونگذاری شرکت کند. حمایت گری همچنین به برقراری ارتباط و تأثیر گذاری بر آرای حوزه عمومی نیز مربوط است. بنابراین «تشکل»ها می توانند به چند روش در فرآیند تصمیم گیری شرکت کنند. مهم ترین ابزارهای این مشارکت عبارتند از :
1- فراهم کردن محل گردهمایی و گفتگو
2- حمایت گری مستقیم
3- تبلیغات عمومی
4- روابط عمومی
5- توسل به دادگاه ها
محلی برای گفتگو: این گفتگوها می تواند به شکل مشاوره ای ( اجباری( خصوصی – عمومی )مثالً کمیته های مشترک،
شوراهای مشورتی، استماع نظرات و غیره( انجام شود. کلیه این شکل ها مشارکت رسمی و تبادل آرای منظم بین مقامات
حکومت و نمایندگان کسب و کار )عمدتاً از »تشکل« ها) را ممکن می کنند. اینگونه گفتگوهای نهادینه ممکن است به تدریج به عنوان حق همیشگی درآید یا به صراحت در قانون ذکر شود. گفتگوهای بین بخش عمومی و خصوصی ممکن است ملی یا منطقه ای بوده، با هدفگیری صنایع ویژه یا مناطق اقتصادی به اجرا در آید. «تشکل» ها باید در کلیه کمیته هایی که تصمیمات آنها با منافع اعضایشان ارتباط دارد، به عنوان نماینده اعضا حاضر شوند. آنان علاوه بر این وظایف نیمه اجباری احتمالا مذاکرات داوطلبانه تر و نامنظمی را نیز به ابتکار عمل خود فراهم می کنند (مثالً همایش ها یا گفتگوهای مطبوعاتی در مورد مشکالت اقتصادی). آنها برای اثبات ادعاهای خود باید ظرفیت نهادی خود برای ردیابی و تحلیل فرآیند سیاست گذاری یا آماده سازی پیش نویس قوانین را افزایش دهند.
– حمایت گری مستقیم: نمایندگی منافعِ اعضا به شکل غیررسمی که یکی از روش های مستقیم است به شکل های مختلف انجام می شود: نامه ها، تلفن ها یا مالقات های حضوری. این روش ها با هدف تضمین حمایت از سیاستمداران در موضوعات مختلف انجام می شود. «تشکل» ها باید مطمئن شوند که – علیرغم غیررسمی بودن ماهیت این فعالیت ها – پیشنهادهای ایشان به دقت تهیه شده و نماینده ای که تماس ها را بر عهده دارد از مهارت های ارتباطی مناسب بهره مند باشد. «تشکل»ها همچنین ممکن است استفاده از روابط دیرینه با شرکت های بزرگ عضو خود را برای حمایت از خواسته های خود در پیش بگیرند. با این حال «تشکل»ها ممکن است از اعضای خود بخواهند که با برقراری روابط با سیاستمداران از راه ایمیل، تلفن، نامه یا پیام های دورنگار، ابتکار عمل ها را به اطالع ایشان برسانند. آنها می توانند راه پیمایی هایی برای بیان اهداف سیاسی خود برگزار کنند.
– تبلیغات عمومی : تبلیغات عمومی می تواند سایر گروه های ذینفع و شرکت های غیر عضو را نیز در بر بگیرد. «تشکل» ها به دلیل شبکه های جا افتادة خود در کسب و کار قادرند به راحتی حتی تعداد زیادی از رأی دهندگان را بسیج کرده، به این ترتیب بخت قابل توجهی برای اثرگذاری بر سیاستگذران پیدا کنند. «تشکل» ها برای آنکه همچنان معتبر باقی مانده، در گفتگوها مورد اعتنا قرار گیرند، باید از اجرای آن اقدامات قدرتمندانه غفلت نکنند.
روابط عمومی: نمایندگی منافع به نحو مطلوب نه فقط مستلزم تأیید سیاستمداران بلکه حمایت عموم نیز هست. پس
تبلیغات عمومی ها باید به اطالعات مفید و قابل درک درباره چگونگی اثرگذاری قوانین و مقررات جدید بر کسب و کارها، کارکنان، سرمایه گذاران، عرضه کنندگان و مشتریان دست پیدا کنند. نظر سنجی از اعضا و نیز دستگاه های تحقیقاتی ذیربط می تواند سوابق اطلاعاتي الزم برای مطرح کردن موضوعات سیاستی را فراهم کند. «تشکل» ها می توانند با انتشار مصاحبه ها و اخبار مطبوعاتی و سازماندهی برنامه های زنده تلویزیونی از رسانه ها برای انتقال پیام های خود به سیاستمداران و بخش عمومی استفاده کنند.
– توسل به دادگاه ها: رجوع به دادگاه ها آخرین راه برای ضمانت اجرای خواسته های قانونی متولیان کسب و کار علیه دستگاه های حکومتی است. «تشکل» ها به دلیل امکان بالقوه بروز مناقشه ها باید دادگاه ها را با احتیاط و فقط به عنوان آخرین چاره به کار بگیرند. گاهی کافی است که «تشکل» به شکل مستقیم در مناقشه دادگاهی درگیر نشود، اما در دادگاه از منافع یک یا چند نفر از اعضای خود دفاع کند
چون سیاستگذاری یک فرآیند پیچیده و چندسطحی است، فعالیت های فوق باید در کنار هم به کار روند تا نتیجه ای
حاصل شود. شکل مناسب فعالیت ها دقیقاً به همین ترتیب است و باید مطابق با مشخصات کشورها باشد. مثالً نوع فعالیت ها به اجباری بودن عضویت یا کاملا اختیاری بودن آن در قانون عمومی بستگی دارد. «تشکل» هایی که تحت قوانین عمومی عمل می کنند و تا حدی از حکومت کمک مالی دریافت می کنند، احتمالا در زمینه دامنه فعالیت های حمایتی با محدودیت هایی روبرو خواهند بود. «تشکل» ها به طور طبیعی در کشورهایی که ساختارهای حاکمیتی دموکراتیک دارند، از آزادی عمل بیشتر برای نمایندگی منافع اعضای خود برخوردارند .